loading...
شهید بصیر
راضيه ايزدي بازدید : 3 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

نقل از سید مهدی نوربخش:


در دبیرستان حافظ محصل سال چهارم بودم . درسهایم خوب بود . به خصوص زبان، آن روز امتحان ریاضی داشتیم . اولین کسی که ورقه را به دبیر داد من بودم . وارد راهرو که شدم احمد را دیدم. به طرفم آمد و پرسید : چطور بود ؟

سینه ای صاف کردم و مغرورانه گفتم : امتحان نسبتاً ساده ای بود با اینکه یک ساعت و نیم وقت داشتیم در عرض چهل و پنج دقیقه به سوالات جواب دادم . بعد رو به بچه هایی که دورم بودند کردم و گفتم :

- بچه ها فردا امتحان زبان است. هر کدام اشکالی دارید از من بپرسید. احمد که در سال سوم درس می خواند ورقه سوالات ریاضی را از دستم گرفت . هنوز یک ربع نشده بود که به تمامی سوالات جواب داد. وقتی پاسخهای صحیح و سرعت عملش را دیدم از تعجب دهانم باز ماند و از رفتار خودم خجالت کشیدم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
به ياد شهيد دكتر سيد احمد رحيمي *************** «عضو مركز توسعه وبلاگ نويسي ديني خراسان جنوبي با كد عضويت 1151»
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    تا چه اندازه توانسته ايم حافظ خون شهدا باشيم ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 20
  • بازدید کلی : 290